جدول جو
جدول جو

معنی نفع طلبی - جستجوی لغت در جدول جو

نفع طلبی
سود خواهی نفع جویی
تصویری از نفع طلبی
تصویر نفع طلبی
فرهنگ لغت هوشیار
نفع طلبی
سودپرستی، نفع جویی، نفع طلبی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ طَ لَ)
عمل نفعطلب. رجوع به نفعطلب شود
لغت نامه دهخدا
(طَ لَ)
نامجوئی. شهرت طلبی. طالب و خواستار شهرت و معروفیت و آوازه بودن
لغت نامه دهخدا
(طَ لَ)
تکدی. گدائی. تقاضا:
خاقانیا ز نان طلبی آب رخ مریز
کآن حرص کآب رخ برد آهنگ جان کند.
خاقانی.
، پول پرستی. مقابل نام طلبی. رجوع به نام و نان شود
لغت نامه دهخدا
(وَ فُ)
سودجو. نفعپرست
لغت نامه دهخدا
تصویری از نفع طلب
تصویر نفع طلب
سود خواه نفع جو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نان طلبی
تصویر نان طلبی
خواستن نان، درپی کسب روزی بودن، مال دوستی پول پرستی، گدایی
فرهنگ لغت هوشیار
طلب نام شهرت طلبی: نامجویی دولت آزموده دهمی بی شک ترا نامجویی راچودولت نیست هیچ آموزگار. (مسعودسعدلغ)، منصب جوییجاه طلبی، شجاعتدلاوری
فرهنگ لغت هوشیار
سودپرست، سودجو، نفع پرست
فرهنگ واژه مترادف متضاد
سودجویی، نفع طلبی، منفعت پرستی
فرهنگ واژه مترادف متضاد